یکی از موانع، دانش ناکافی در مورد سطوح مناسب آبیاری و برنامه ریزی در طول یک فصل رشد است. کشاورزان به طور کلی فاقد کمک کافی برای توسعه و اتخاذ رویکردهای بهتر برای پایداری زیست محیطی هستند، در حالی که اهداف مالی و اجتماعی خود را نیز حفظ می کنند.
به عنوان مثال، حسگرهای رطوبت زیرسطحی می توانند دانش در مورد نیاز یک محصول به آب را بهبود بخشند. هزینه راه اندازی خط تولید نوار تیپ اما این فناوری محدودیت هایی دارد، بنابراین کشاورزان برای تفسیر اندازه گیری ها به مشاوره فنی نیاز دارند.
به عنوان مثال، “حسگرهای رطوبت خاک هنوز هم به راحتی قابل استفاده و یا قابل اعتماد نیستند”.
علاوه بر این، این حسگرها به خوبی با همه انواع خاک سازگار نیستند. واکس سفید نصب و نگهداری آنها مستلزم بکارگیری کادر فنی متخصص است. همین امر در مورد سنسورهای تاج پوشش نیز صادق است، که کاربرد مناسب آنها محدود به برخی محصولات زراعی و در طول مراحل رشد خاص، دوره های روز و شرایط آب و هوایی است.
بهبود در شیوه های آبیاری به دانش کمی از شیوه های فعلی کشاورزان در رابطه با استفاده واقعی و بالقوه آب محصول بستگی دارد:
هر تلاشی برای بهبود بهره وری مصرف آب باید با ارزیابی بازده های واقعی و قابل دستیابی برای وضعیت معین، تا حد امکان به صورت کمی آغاز شود. این اطلاعات برای ایجاد بهبودهای منطقی با هدف بالا بردن کارایی کلی به سطح قابل دستیابی اساسی است.
چنین مشکلاتی برای بهبود مدیریت آب از طریق سیستم های خبره ایجاد می شود. هدف سیستم های پشتیبانی تصمیم (DSS) بهبود کارایی مصرف آب در مزرعه و مقیاس حوضه آب است، هودی بی تی اس اما تعداد کمی از آنها به طور گسترده با توجه به مهارت های تخصصی لازم استفاده می شوند. برای موفقیت یک DSS، عناصر کلیدی این بوده اند: ارائه یک سیستم ساده، به موقع، کاربر پسند، رایگان و آموزنده به کشاورزان که برای تصمیم گیری در مورد میزان آبیاری در تمرین روزمره مفید است.
خیاطی ابزار برای تعداد زیادی محصول؛ محاسبه سوددهی آبیاری؛ و ارزیابی سود اقتصادی، نوعی شیشه کوچک که چیزهای ریز به ویژه ارتباط آن با آبیاری بعدی. چنین مزایایی توسط پروژه Irrinet در Emilia Romagna ایتالیا نشان داده شده است (Battilani، 2012). بنابراین سیستم های اطلاعاتی قابل اعتمادتر و ظرفیت کارشناسی برای راهنمایی کشاورزان در استفاده کارآمدتر از آب ضروری است.
- منابع:
- تبلیغات: